سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آلماچوان(سیب جوان)

صورتکها

صادق هدایت

Sokhan.com انتشارنسخه الکترونیک: سایت سخن

منوچهر دست راست را زیر چانه اش زده روی نیمکت والمیده بود، سیمای او افسرده، چشمهای او خسته و

نگاه او پی در پی به لنگر ساعت و لباسی که در روی صندلی افتاده بود قرار می گرفت و از خودش می پرسید:

«. آیا خجسته امشب به بال خواهد رفت؟ من که هرگز نمی توانم »

هوا تیره وخفه بود، باران ریز سمجی می بارید و روی آب لبخندهای افسرده میانداخت که زنجیر وار درهم می

پیچیدند و بعد کم کم محو می شدند . شاخه درختها خاموش و بی حر ک ت زیر باران مانده بود .تنها صدای

یکنواخت چکه های بار ان در ته ناودان حلبی شنیده میشد . از آن هواهای سنگین و دلچسب بود که روی قلب را

فشار می دهد و آدم آرزو می کند که دور از آبادی در کنج دنجی باشد و کمی آهسته پیانو بزند . این منظره به

طرز غریبی با افکار منوچهر ا خت وجور می آمد. همه فکر منوچهر بدون اراده دور یک سالک کوچک پرواز می

کرد. سالک کوچکی که آنقدر بجا گوشه لب خجسته واقع شده بود و بر خوشگلی او افزوده بود . چشمهای میشی

گیرنده، دندانهای سفیدی که هر وقت می خندید با رشادت آنها را بی رون میانداخت، سر کوچک، فکر کوچک و آن

نگاه بی گناه مثل نگاه بره ای که بسلاخ خانه می برند ، برای منوچهر او یک بت یا یک عروسک چینی لطیف بود که

می ترسید به آن دست بزند و کنف ت شود . از روزیکه با خجسته آشنا شده بود، او را به طرز وحش یانه ای دوست

داشت. هر حرکت او برای منوچهر پر از معنی، پر از دلربایی بود وفکر متارکه با او به نظرش غیر ممکن می آمد.

ولی دیروز عصر بود که فرنگیس خواهر بزرگش با چشمهای اشک آلود وارد اطاق شد و بعد از یکمشت گله به

اگر تو خجسته را بگیری آبروی چندین و چندساله ما بباد میرود . دیگر نمی توان یم با مردم مراوده » : او گفت

و «! داشته باش یم. جلو همه خوار وسر شکست خواهیم شد که بگویند برادرت خجسته مترس ابوالفتح را گرفته

عکسی در آورد به او داد که همه نقشه های منوچهر را ضایع و خراب کرد . عکس خجسته بود با چشمهای خمار

مست که در بغل ابوالفتح افتاده بود . از دیدن این عکس دود از سر منوچهر بلند ش د، آیا برای خاطر او با خانواده

اش بهم نزده ؟ حالا این سر شکستگی را چه بکند؟ نه می توانست از خجسته چشم بپوشد و نه اینکه دوباره او را

ببیند. در هر صورت تمام امیدها و افکاری که شالوده آینده خود را روی آن بنا کرده بود این عکس نیست ونابود

کرد.

آشنایی آنها در سینما شروع شد . هر دفعه که چراغها روشن میشد، به هم نگاه می کردند . تا اینکه در موقع

خروج از سینما با هم حرف زدند و چیزیکه از ساعت اول منوچهر را شیفته خجسته کرد سادگی او بود در

همانجا اقرار کرد که شبهای دوشنبه به سینما می آ ید و سه شب دوشنبه دیگر این ملاقات ت کرار شد تا شب سوم

منوچهر او را با اتومبیل خود در خیابان لختی به خانه اش رسانید . باندازه ای منوچهر فریفته خجسته شده بود

که همه معایب ومحاسن او، همه حرکاتش، سلیقه وحتی غلطهای املایی که در کاغذ هایش می کرد برای منوچهر

بهتر از آن ممکن نبود. این یک ماهی که با هم آشنا بودند بهترین دوره زندگی او بشمار میرفت.

اولین بار که خجسته به خانه او در همین اطاق آمد، گرامافن را کوک کرد . صفحه (سرناتا) را گذاشت و مدتها در

با یکدیگر نقشه آینده خودشان را می ریختند . « وکا » دامن او گریه کرد چقدر در اطاق تنها یا در اطاق کوچک کافه
تا ادمه داستان بای بای....



  • کلمات کلیدی : دختر، صورت، صورتک، سرناتا، وکا، صادق هدایت
  • نوشته شده در  چهارشنبه 87/10/11ساعت  1:14 صبح  توسط (asa)احمد 
      نظرات دیگران()

     1- ختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند



    2-اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده!



    3- یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه



    4- یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون!!!



    5- دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!



    6- دخترا می خوان سر پسرا کلاه بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه میره ولی پسرا می خوان سر هر موجود زنده ای که میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن



    7- اگر به یه دختر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر خوبی و عاشقت میشه اما اگر به یه پسر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر بی جنبه و جوات هستی دست به هر کاری میزنه تا از شرت خلاص شه!



    8- نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و ........هست.



    9- دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت میکنن اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف میکنن و در هر تصادف رد پای یک دختر به چشم می خوره.



    10- دخترا فکر می کنن بهترین راه برای بهترین راه
    برای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت و راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستند بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله!


    11- دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند!



    12-  پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن.



    13- اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید.



    14- دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن



    15- دخترا زندگی مشترک رو در عشق و صفا و صمیمیت می بینن ولی پسر ها در غذا و و خواب و تخت خواب(نکته:منظور از تخت خواب عملیات قبل از خواب می باشد)



    16-  اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک چمع فقط سوتی میدن!



    17- یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه.



    18- پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر ها نمیدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن!



    19- یک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه دیگه با هیچ پسری دوست نمیشه اما یه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنه با 3-4 تا دختر دیگه دوست میشه!



    20- یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده میگه:ساعت 7.اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت 7 و 2 دقیقه و 24 ثانیه,اینم شماره تلفن من ..... سر ساعت 9 منتظر تماستم!



    21- اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش!



    22- دختر ترشیده میشه اما پسر نه!!!!



    23- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باهال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترای ایرونی توهین شده و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و فحش میدن!!!


    یرداشت از goldsms.ir(نادر خان)



  • کلمات کلیدی : پسر، دختر، دوست
  • نوشته شده در  چهارشنبه 87/10/11ساعت  12:44 صبح  توسط (asa)احمد 
      نظرات دیگران()

    <      1   2      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    !!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    دسترسی به این سایت...
    دهمون
    چگونه فراموشت کنم...
    زیبا و میگن واقعیه
    همای رحمت
    داستانک
    اخبار!!!!!!!!
    هواداران پر و پا قرصی که ظاهرا محلی از اعراب ندارند
    چگونه جای مناسبی برای کارمندان جدید تعیین کنیم!!!
    غروب
    اخبار ایران در 50 سال اینده
    منشور کوروش پس از 37 سال به ایران می آید!
    شرایط ازدواج دختران برای پسران در مناطق مختلف ایران 2
    [همه عناوین(24)][عناوین آرشیوشده]